سرکلاس استاد پرده ویدئو پروزکتور روتا آخر پایین نکشیده بود پایین اسلاید که افتاده بود روتخته سیاه معلوم نبود یه دختره گفت استاد شرمنده اما اگه ممکنه کامل بکشید پایین از اینجا خوب معلوم نیست……
فرستنده:پسر دیوونه
اومدم به دوستم بگم خود گویی و خود خندی، گفتم خود گ.و.ز.ی و خود خندی! عجیب ضایع شدم!
فرستنده:زهرا
توی ماشین من و خواهرم و سه تا دختر عمه ام داشتیم میرفتیم با سرعت زیاد تیکه مینداختیم به پسرا … یکی از دختر عمه هام ساکت بود بهش گفتیم چیه تریپ مثبتی؟؟؟؟
گفت نه خیر شیشه رو کشید پایین حواسش نبود پشت چراغ قرمزیم به یه موتوری که بغل دستمون بود گفت : جوووووووووووووووووون بخورمت )
بعد میگه هما چقدر سرعتش زیاده داره با ما میاد میگم خره پشت چراغ قرمزیم ، پسره هم خرکیف شده بود ولش نمیکرد )
از اون موقع بود که توبه کردیم و دخمل سربه راهی شدیم
فرستنده:هما
بابام درختای باغچه را سم پاشی کرده بود یکم دستاش بو سم گرفته بود مامان هی راه می رفت تو خونه و با نارارحتی می گفت وای که چقدر بابا بوسم می دن…منم گفتم بابا کمتر به مامان بوس بدین خیلی داره حرص می خوره ههههههههههه
فرستنده:زهرا
دارم پسته میخورم پشت چراغ قرمز یارو پیرمرده کلشو از ماشین بغلی آورده بیرون میگه مرتیکه خجالت نمیکشی ماه رمضونی دهنت مثل ک.و.ن مرغ میجنبه ؟ گفتم به تو چه ک.و.ن خودمه حال کردم بجنبونم . با خودم گفتم ایول چه جواب دندون شکنی بهش دادم که دیدم دوستم نیشش بازه میگه خاک بر سرت نمیشه آبرو ریزی نکنی همه جا ؟
فرستنده:رضا
امشب داشتم میومدم خونه یه دختره از کنارم رد شد برگشتم اونم برگشت, فیس تو فیس شدیم و داشتیم از هم دور میشدیم, دختره همین طور که داشت میرفت راهش کج شده بود بعد که برگشت با سر رفت تو درخت. همه بهش خندیدن. بیچاره سرشو انداخت پایین رفت.
خیلی دلم واسش سوخت چون همه بهش خندیدن.
فرستنده:امیر
چند سال پیش با مامانم و چند نفر دیگه رفته بودیم تشییع جنازه خسرو شکیبایی….بعد مراسم که تو تالار وحدت بود داشتیم میومدیم بیروون که پرویز پرستویی از بغلمون رد شد مامانم یهو برگشت گفت eeeeeeeeeee خسرو شکیبایی….بیچاره همینجووری برگشت نگاموون کرد…کم مونده بود بگه اصلا میدونین چرا اومدین اینجا…
فرستنده:فرناز
همکارمون سه ماهه حامله اس. دیروز سرکار یه کفش پاشنه بلند پوشیده بود که وقتی راه میرفت تق تق صدا میکرد. یکی از همکاران مذکر بهش گفت بابا این کفشتو عوض کن هی صدا میده میره رو مخمون. منم خواستم بگم اشکال نداره یواش یواش باید کفش پاشنه تخت بپوشین دیگه چون سختتون میشه. خیلی شیک گفتم : خانم….دیگه یواش یواش باید برین رو تخت!! سکوت چند ثانیه ای و بعد انفجار خنده ی همکاران گرامی ))))) خودمم غش کردم
))))
فرستنده:صدف
نشستیم با فک و فامیل اسم فامیل بازی میکنیم
داییم میوه از ‘ی’ نوشته یه کیلو خیار..!!
هیچ جوریم زیر بار نمیره که قبول نیست.
فرستنده:بهاره
تو تاکسی بودم خانوم کناریم گفت:آقا هرجا ممنون باشید پیاده میشم…
دیروز تو تاکسی بودم ۳نفر دیگه هم پسر راننده هم یه پسر بود زنگ زدم به دوست قدیمیم کلی حرف زدیم گفت راستی شمارمو از کجا اوردی؟ گفتم خودت دادی گفت نه بابا منم از خنگیش حرصم گرفت گفتم آهان یادم اومد دیروز جام گرم بود تخم کردم شمارتو همه تو ماشین ساکت شدن بعد چند ثانیه زدن زیر خنده آبروم رفت.
فرستنده:لنا
به دوستم گفتم:نقاش سراغ نداری؟ میخوام در خونه رو رنگ بزنم….گفت: مگه من مردم داداش ، خودم برات میزنم….منم سریع گفتم: نامردی اگه همین الان نزنی…
فرستنده:نیما
چند روز پیش کلاس فیزیک بودیم وسطای کلاس معلم گفت سرعت چند بوده منم فکرکردم میگه ساعت چنده ،وقتی کلاس ساکت بود من گفتم ۲۰ دقیقه به هفت
کل کلاس برگشتن منو نگاه کردن، بیچاره معلم هنگ کرده بود :
فرستنده:امیر حسین
ترم اول دانشگاه یه روز کارتمو جا گذاشتم مامور جلوی در گفت خانوم کارتتون؟ گفتم:من کارتمو جا گذاشتمو الانم یه کلاس مهم دارم اگه بشه اجازه بدین برم داخل!گفت :اینجوری که نمیشه یه کارت کتابخونه ای چیزی که نشون بده شما مال اینجایی! منم بعد از کلی فکر گفتم : من هیچکدومه اینا رو ندارم آخه من نوام!!
فرستنده:ستاره
رفتم دارو خونه به زنه میگم کاندوم دارین؟؟ میگه چه سایزیه ؟ گفتم :دقیق نمیدونم،میخوای بدم سایزش کنی؟؟همچین دهنش باز نشده بود که فحش رو بده ، باسرعت نور پریدم بیرون و الفرار….چند روز بعد از این ماجرا تو آپارتمانمون یه خانواده ی جدید اومدن و ساکن شدن…وسط اسباب کشی شون دیدم ای داد بیداد،از بد شانسیم همون زنه اومده همسایه مون شده..
فرستنده:نیما
یه بار با بچه ها رفته بودیم مسافرت بعد نصف شب خوابم نمیبرد اومدم یه چنتا اس ام اس به دوستام بدم نصفه شبی بد خوابشون کنم یهو اس ام اس اب خوردی افتابه رو کجا گذاشتیو واسه بابام فرستادم تا اومدم گوشیو خاموش کنم که نره دیدم رفت بعد ۶٫۵ صبح دیدم یریز داره گوشیم زنگ میخوره منم تو خواب بیداری یهو دیدم شماره بابامه سریع گوشیو برداشتم دیدم بابام داره میگه دلم نیومد بزارم تشنه بخوابی بیدارت کردم بگم افتابه رو کجا گذاشتم :دی
فرستنده:عباس
با برادرزادم رفتیم خرید میخواستم کفش بخرم بعد کلی گشتن خسته شدم کیفمو(که سنگین بود) دادم بهش برام نگه داره بعده یکم بهش گفتم میگم کفشات برام راحته؟(میخواستم بگم کیفم اذیتت نمیکنه!!!!) وایساده داره نگام میکنه تازه گرفتم چی شد،وسط کوچه برلن نزدیک بود دراز بکشم از خنده!!!
فرستنده:فاطمه
ترم اول واسه ثبت نام دانشگاه دیر رفتم اسمم تو لیست هیچ استادی نبود.
آموزش هم گفته بود برگه انتخاب واحدتو به استاد نشون بده تا اسمتو تو لیست بنویسه..
استاد ریاضی گفت اسمه کیو نخوندم؟….. دستمو بردم بالا!!
گفت برو از آموزش نامه بیار..
گفتم آموزش گفته چیزمونو نشون بدیم کافیه!!!
که یهو یکی از پسرا گفت:
شما اگه چیزتونو نشون بدین لیسانس تونو همین الان بهتون میدن!:)))
فرستنده: سحر
دیشب صدای تقو توق میومد از بالای پشت بوم من گفتم دزده داره ماهوارمونو میدزه. مامانم گفت صدای پا نمیاد.
من:لابد دزده فلجه!!!!
-اره دوستاش زیر بغلشو گرفتن آوردن دزدی
فرستنده:شقایق
ترم قبل دیر رسیدم به دانشگاه ..
از پایین پله های دانشکده به هر کدوم از همکلاسیام میرسیدم بلند بلند میگفتم زهرا جونم کجاست ؟زهرا آرمند-استاد کارگاه
وقتی رسیدم طبقه ی سوم استاد رو دیدم که عصبانی به دیوار تکیه زده
گفت آقای شریعتمداری با من کار دارین ..
فرستنده:حامد
یه بار بعد امتحان فیزیک دوچرخه ام رو دستم گرفتم و بلند کردمش تا از روی یه جدول ردش کنم بعد پام پیچ خورد، زانوم خورد زمین. اما چرخم ایستاده از دستم افتاد و سرم خورد به شاخ گاوی های چرخ (دسته چرخ) وابروی چپم ۸ تا بخیه خورد. از اون به بعد بهم می گفتن تو پیاده هم که می ری کلاه ایمنی بذار!
یه روز میخاستم به استادم آدرس ایمیلم رو بدم گفتم محمد آدرنالین امین ،
گفت چی؟؟
دوباره با اعتماد به نفس و غرور گفتم آدرنالین دیگـــه!!
بعد وقتی گفت لطفا اسپلش کن!!!
تازه فهمیدم چه زری زدم !!
دیگه روم نشد بگم استاد منظورم آندرلاین بوده …
بابام از مسافرت اومده بود، چند بار زنگ زد، گویا اف اف نگرفته بوده. اومد پایین ما هم رفتیم که کلی باهاش خشو بش کنیم با قیافهٔ دمق گفت آره منو کلی پشت در نگه داشتین حالا اومدین استقبال، منم عصبانی شدم صاف تو روش نگاه کردم گفتم تقصیر اف اف چیه که ما خرابیم…..هی وای من
فرستنده:سوگل
اول صبحی زنگ زده میگه سلام عسلم. توی خواب و بیداری فکر کردم به من گفته عسلم گفتم لطف داری حالا بخابم،میگه نه جونم نشناختی؟عسلم دیگه،گفتم منم چای شیرینم!!!
فرستنده : امیر
جک جدید,جک خنده دار,جک خنده دار جدید ,خنده بازار,مطالب خنده دار,جکستان خنده
سوتی های خفن سری دو
دخترم برای اولین بار با دوستش رفته بود پارک،منم دوربین بدست اونور خیابون از تو ماشین میپاییدمش
یهو دیدم تلفنم زنگ زد،ورداشتم دیدم دخترم میگه : جدی میخوای تا دو ساعت آینده همونجا واییسی نگام کنی؟؟؟
سوتی استاد دانشگاهمون
ما دانشجوی محیط زیست هستیم. تو کلاسمون دختری بود که خیلی شر بود و توی کلاس ها اینقدر تیکه می انداخت که همه ما از خنده ریسه می رفتیم…
یکی از کلاس هامون با استادی بود که خیلی سختگیر و اخمو بود و حتی همون دختر هم جرات تیکه انداختن نداشت.
استاد یک بار قفسی سر کلاس آورده بود و اون دختر یک کنفرانس ۵ دقیقه ای ارائه داد و استاد به اون دختر گفت به من بگو این چه حیوونیه؟ قفس با پارچه ای پوشانده شده بود و فقط پاهای حیوون دیده می شد. این دوست ما جواب داد من نمی تونم بگم چه حیوونیه باید جاهای دیگه ای از بدنشو ببینم.
استاد اخم کرد و گفت: نخیر از همین پاهاش باید بفهمی چه حیوونیه
دانشجو گفت: نمی دونم …و رفت نشست
استاد پرسید ببخشید خانم اسم شما چیه؟
اون هم بلند شد و پاچه های شلوارشو کشید بالا و گفت خودتون ببینید اسمم چیه
یه روز با رفیقم داشتیم تو خیابون قدم میزدیم .
اون موقع هایی بود که تازه بنز های پلیس اومده بود . پلیسه پشت بنز یادش رفته بود بلندگوی ماشین رو خاموش کنه .
فکر کنید تو ترافیک :
“محمد زنو رو ببین چه دافیه
- کجا ؟
- اونا کنار ماکسیماهه !””
زنه برگشت ، با دستش یه حرکت خاک بر سری نشون پلیسه داد ،
یارو کپ کرد .
مردم بودن که سر تکون میدادن .
یه بار می خواستم مخ یه خانم خیلی درست درمونو بزنم
باهم رفتیم کافی شاپ
اومدم بگم بریم اون گوشه بشینیم دنجه
یهو گفتم : بریم اون گوشه بشینم ج ن د ه …….:))))
نتیجه اخلاقی این که تو کافی شاپ هر جایی پیدا کردید همون جا کپه مرگتون را بزارید!
توی مهمونی بودیم داییم با زنش بهم تیکه مینداختن! بعد من کنار زنداییم بودم که یهو گفت کسی نمی تونه بین ما رو بهم بزنه ! منم نا خود اگه اروم گفتم : واااااااااااااااایی! قربونه بینتون برم! زندایی همونجا یه توسری بهم زد تازه اونجا بود که دوزاریم افتاد! ابروم رفت.
چند سال قبل داشتم می رفتم سر تمرین تیم بسکتبال. جلوی استادیوم یکی از بچه ها رو دیدم که دو جلسه بود نمیومد. داشت با ساک ورزشی و یه تریپ کاملا ورزشکاری می رفت تو. منم که باهاش شوخی داشتم بدو بدو رفتم و با یه سه گام بلند یه پس گردنی خیلی محکم بهش زدم! نمیدونم دستم سنگین بود یا چی طرف با کله رفت تو آسفالت…!
همه مات مونده بودن. بلند که شد دیدم ای وای دوستم نیست که هیچ، بوکسوره داره میره تمرین بوکس!
حالا هم خندم گرفته، هم میخوام توضیح بدم که اشتباه گرفتم…! اونورم کلی دختر بودن همشون پخش شدن رو زمین از خنده…
یارو انصافا مرام گذاشت هیچی نگفت… D:
حالا یکی از بهترین دوستامه
رفتم حموم دوش بگیرم لباسامو که در آوردم دیدم ی سوسک رو دیوار حمومه دمپایی برداشتم بزنم رفت لای در. درو باز کردم دیدم داره میره تو اتاق. خلاصه پریدم بیرون و زدمش(موقع زدن هم ی فحش بد بهش دادم). یهو سرمو بلند کردم دیدم من لخت و بابام وایستاده داره با تعجب نگام میکنه
رفتم موهامو کوتاه کنم، به طرف گفتم لطفا موهامو خیلی کم کوتاه کنید،خیلی کما یه جور که اصلا پیدا نباشه، اصلا کوتاه که نه فقط یه جور بشه که مرتب بشه، گفتم ببین من به هر کی میگم کم کوتاه کن گوش نمیده ها خواهشا توجه کن،بعد از چند دقیقه گفتم اصلا ولش کن بیخیال شدم،پاشدم رفتم، یه لحظه مغازه منفجر شد از خنده…
قضیه جکه شدم…
من مغازه کفش فروشی دارم.یه بار یه خانم میخواست کفش بپوشه پاش پهن بود توکفش نمیرفت. من اومدم بگم سینه پاتون پهنه گفتم خانم شما سینتون پهنه باید فشار بدید بره توش وگرنه نمیره.از صدای ترکیدن خنده دوستم بود که فهمیدم چی گفتم زنه قرمز شد زودپاشد گفت نه آقا اندازم نیست رفت
یه روز داشتم تلفنی با یکی دوستام دعوا می کردم خیلی از دستش عصبانی بودم وقتی حالم و پرسید به جایه اینکه به کنایه بگم مگه دکتری گفتم مگه دامپزشکی
جک جدید,جک خنده دار,جک خنده دار جدید ,خنده بازار,مطالب خنده دار,جکستان خنده
اس ام اس واسه خنده دوستان
از پیج فک و فامیله داریم – فیس بوک
رفتیم خاکسپاری فامیلموون داداشش خودش انداخته تو قبر که اول منو باید خاک کنید ، باباشون بیل و ور داشته داره خاک میریزه روش میگه آره، توهم برو پیش داداشت نذار اونجا تنها باشه!!!!فک و فامیله داریم؟
مامانم میگه هفته دیگه میخوایم بریم بله برون واسه برادرت میگم اااه تو ماه رمضون که روزه ان مردم چرا ؟!!! میگه نه بابا فکر اونجاشم کردم میگیم بعد افطار می آیم تا سحر میزنیم می رقصیم میترکونیم !!!!!!!مامانه برنامه ریزه من دارم ؟؟!!
هفته پیش جائی بودیم و بحث سیاسی- دختر عمه ساده ما گفت :
من فقط یبار به رفسنجانی دادم و دوبار به خاتمی و هنوزم دردشو میکشم !!!
شوهر بیچاره ش هم که قرمز شده بود اومد درست کنه گفت: رای رو میگه !!!
فامیل غیر سیاسیه داریم ؟!!!
تو یه مهمونیه با کلاس و خفن بودیم همه خارجکی حرف می زدن مامان بزرگم اون وسط پاش درد گرفته… داد میزنه نسیم مامان کماته(پماد)منو از تو کموت(کمد) بیار!!!!!!!!همه ساکت بودن و هاج و واج نگاه می کردن این چی میگه!!!!!!!! مامان بزرگه ابرو ریزه ما داریم!!!؟؟؟
داداش کوچیکم یه مقدار دایره لغاتش ضعیفه،دوستم اومده بود خونمون به داداشم گفت آریا خان پلی استیشنت بازی پی اس هم داره بازی کنیم؟؟
داداشم یه لبخند زد با یه لحن لاتی گفت: هه،غـــرض از مزااحـــمت یکی از دسته هاش خـــرابه!!
به بابام میگم فردا ماه رمضونه . میگه اره بد بخت شدم دیگه . میگم چرا میگه شما جماعت که روزه نمی گیرید از این به بعد ۲ وعدم به وعده هایه غذاییتون اضافه میشه . بابایه چشم تنگه ما داریم ؟؟؟
مامانم تو فیسبوکش یه پست گذاشته بعد نیم ساعت به من زنگ زده می گه زود باش پست منو لایک کن وگرنه شیرمو حرومت می کنم! فک و فامیله داریم؟
باب بزرگم رفته دستشویی بچه فامیلمون رفته یوهو درو چاهار طاق باز کرده گفته بابای میخوای بیام بشورمت بابا بزرگه مام از ترس ابروش پریده که درو ببنده کمرش رگ به رگ شده یه هفته است نمیتونه تکون بخوره
فک فامیله دست بخیره داریم؟
بابام با کلی دعوا که این شیرهای گرونو که میگیرم چرا نمیخورین خراب میشه میریزیم دور
میگم شیر کاکائو بگیر
میگه نه زود میخورین تموم میشه باز باید بگیرم
فک و فامیله داریم!؟
نشستیم داریم فیلم اکشن میبینیم یه دفه بابام یه لگد محکم بهم زد . میگم چرا میزنی ، میگه خواستم حس ال ای دی سه بعدی بهت بدم که جلو دوستات احساس حقارت نکنی
بابای باحاله ما داریم ؟؟؟!!!!!
تلویزیون داره اتش سوزی جنگلهای استرالیا رو نشون میده .خواهر زاده ام میگه خاله حیف شد دماغت را عمل کردی وگرنه الان خرطومت را اب میکردی میرفتی اتیش را خاموش میکردی.خواهر زاده است من دارم؟
یشب خالم به گوشی شوهرش زنگ زده آهنگ پیشوازشو گوش بده من داشتم حرف میزدم به من میگه خفه شو ببینم چی میگه
خاله ی گله دارم من؟
مامانم برگشته با عصبانیت می گه دیشب خیلی اذیتم کردی از دستت ناراحتم!میگم چی شده مگه؟چی کار کردم؟میگه خواب دیدم رفتی بیرون ۱۲ شبه برنگشتی هر چیم به گوشیت زنگ می زنم خاموشه!مامان متوهمه من دارم؟
یه روز تو یه مهمونی بودیم یه بچه ی ۳-۴ ساله یه کار بد کرد با صدای بلند! همه بهش نگاه کردن یکی گفت این چه کاری بود؟؟؟ بچه گفت امسش بوز بود!!!
بچه است ما داریم؟
سر کوچه مادربزرگم فروشگاه زنجیره ای زدند، مادر بزرگم صدام کرده میگه مادرجون بیا برو فروشگاه زنجفیلی یه ۲تا کمپوت لوبیا برام بگیر بیا. مادر بزرگ لفظ قلم صحبت کنه داریم؟؟!!
خانوم زیپتو نکش هنوز کارم تموم نشده !!!!!
یکی از دوستان که مدتی پیش به عنوان مدرس در یکی از دانشگاه ها مشغول به کار شده بود از خاطرات دوران تدریسش نقل میکرد:
سر یکی از کلاس هایم توی دانشگاه ، دختری بود که دو ، سه جلسه اول ،ده دقیقه مانده بود کلاس تموم بشه ، زیپ کوله اش رو میکشید و میگفت :
استاد ! خسته نباشید !!!
البته من هم به شیوه همه استاد های دیگه به درس دادن ادامه میدادم و توجهی نمی کردم!
یه روز اواخر کلاس زیر چشمی میپاییدمش ! به محض این که دستش رفت سمت کوله ، گفتم :
خانوم !!! زیپتو نکش هنوز کارم تموم نشده !!!!!
همه کلاس منفجر شدن از خنده ،
نتیجه این کار این بود که دیگه هیچ وقت سر کلاس بلبل زبونی نکرد!!!!
هیچ وقت هم دیگه با اون کوله ندیدمش توی دانشگاه !!!
البته اینم از بی ادبی استاد بوده حداقل نباید جلوی جمع این حرفو می زد
جک خنده دار سری |۵|
یه آبادانیه و ل…ر…ه میرن شبونه یک دیوار رو خراب کنند.
آبادانیه میگه: تو چراغ رو بگیر من پتک میزنم.
آبادانیه یک پتک که میزده یک آجر می افتاده.
ل…ر…ه میگه: بیا تو چراغ بگیر تا من پتک بزنم.
آبادانیه میره چراغ بگیره و ل.ره با یک ضربه تمام دیوارو میریزه پایین!
آبادانیه میگه : ولک حال کردی،اینطوری چراغ میگیرنا!
غضنفر میره عربستان دعواش میشه فرار میکنه.میبینه عده عربها زیاده، یاده عمرعاص تو سریال امام علی میفته لخت میشه. عربها میگیرنش بهش تجاوز میکنن. بعد که تموم میشه میگه مادر صدا سیمارو… چقدر سانسور کرده بودن
معلم:ده تا سیب داریم نه تاشو من میخورم چندتا میمونه؟
دانش آموز:خاک بر سر سیب ندیده. اون یکی باقیمانده هم خودت بخور
یه روز یه بابایی دستش قطع شد. بعد خیلی از زندگی ناامید شده بود.
راه افتاد تو خیابون همین جوری پکر. یه جا دید یه یارو کنار خیابون قر میده و بالا پایین میپره .
رفت جلو دید یارو دوتا دست هم نداره .
تعجب کرد به یارو گفت بابا دمت گرم عجب روحیه ای داری با این وضع قر میدی .
یارو گفت برو بابا روحیه چیه ۱ساعت ک.و.ن.م میخاره نمیدونم چیکار کنم
یک خانمی که باردار نمیشده قبل از شروع روضه خوانی با مداح در مورد مشکلشون صحبتی می کنند ..
پس از شروع مراسم این آقای مداح در روضه هاشون اینجوری می فرمایند : برای همه دعا کنید…. گرفتارها ….. اونائی که مریض دارند …..اون خانمی که قبل از شروع مراسم ازم خواستی که اعلام کنم برات دعا کنند، اینو بدون ما امشب تا شما رو حامله نکنیم از اینجا بیرون نمیریم.

نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.